....یا الله ...

 

سیس!ساکت میخواهم بشمارمتان !

اگر از شما بپرسند شخصی در اتاقی نشسته است ....و هیچکس دیگری غیر از اون فرد در اتاق نیست ...آیا اون فرد "تنها"محسوب میشود ؟! ....

اتاق را بیخیال شوید فکر کنید همان فرد حالا در جزیره ای قرار داد که غیر از او کسی نیست  ایستاده است ...حالا اون فرد "تنها تر" محسوب میشود ؟

تعریف شما از تنهایی چیست ؟

من اگر اون فرد در اتاق باشم شاید اصلا سرو و صدای جمعیت ذهنم نگذارد لحظه ای چشم روی هم بگذارم ! 

تعجب میکنید؟! 

دیروز بود که میخواستم  با یک سرشماری کوچک اماری از اهالی درونیم بگیرم اما آنقدر سرو صدا میکردند و غلغله بود اکه بعد از عدد#21 دوباره شمار از دستم در رفت !

آخر نمی دانید چه وضعی است امروز که جلوی مغازه لوازم تحریر ایستاده بودم با دیدنیه دفتر صورتی#فانتزی  یه دختر بچه جدید به جمعیت درونیم اضافه شد یه دو روز پیش وقتی دوستم از مشکلاتش برایم میگفت. ناگهان یک  روانشناس با پیراهن چهار خانه و عینک ته استکانی را درونم دیدم  ....

یا هر وقت مادرم در خانه نیست صبح از خواب که پا میشوم زن خانه داری خودش را از جمعیت بیروت میکشد و ظرف هارا میشوید و غذا درست میکند ....

اه ...خیلی زیادند ....  بیشترشان را هنوز ندیدم حتی بعضی ها تا آخر امشب اضافه میشوند ....

نظر شما را نمی دانم ولی به نظر من  تنهایی اصلا به معنای نبودن یا بودن افراد کنار ما نیست !🌵...

 

.

.

.

.

 

1_اگر میشود یک دختر یا پسری یا یک مادر بزرگ  را در درونتان پیدا کنید  تا درباره تنهایی متنی بنویسد ...

2_یا جمعیتتان را بشمارید ! 

 

...........................